یکی از لطیفههای دوران نوجوانی این است که وقتی از بعضی میپرسند نمازتو خوندی؟ پاسخ میدهد قرصشو خوردم یا آمپولشو زدم و تا یه هفته نیازی به نماز ندارم.
من نمیدانم سازنده این لطیفه چه قصدی داشته ولی این لطیفه کاریکاتوری است از نوعی نگاه که در دینداری ما بسیار رایج است. نگاهی به جمعیت
مساجد و تکایا در ایام محرم و شبهای قدر ماه رمضان و مقایسه آن با سایر ایام سال میتواند تصویری ازاین باور نه چندان صحیح را به ما نشان دهد.
بسیاری معتقدند با عزاداری محرم یا رفتن به زیارت یا دادن نذری و امثال آن تا سال آینده بیمه هستند و گویا شیطان و هوای نفس نیز هماهنگ با ما کار
میکنند و تا شب قدری دیگر ما را رها میکنند. در واقع نوعی شرکت بیمه معنوی. برخی از ما طلبهها و نیز گروه عمدهای از مداحان به این عقیده مشکل
ساز دامن میزنند. این تفکر که متاسفانه در جان ما ریشه دوانده و میوه داده است به جز خمودگی در انجام اعمال دینی و فراموشی معنویت در سایر
اوقات ثمر دیگری ندارد. در حالی که دینداری حضور دائم در محضر خدا و به تعبیر من احضار همیشگی و همه جانبه خدا به زندگی است. و این مهم حاصل
نمیشود مگر با مبارزه مدام با همه نیروهایی که انسان را از خدا دور میکنند. زیرا این نیروها در درون و بیرون ما همواره در تلاشند و متاسفانه تعطیلی
هم ندارند. امام صادق علیه السلام میفرمایند وقتی دشمنی به نام شیطان داریم پس چرا غفلت؟( میزان الحکمه حدیث 15145) آیا ترویج باور «بیمه
سازی معنوی» چیزی به جز دعوت به غفلت است؟
دین داری ما آفات فراوان دیگری نیز دارد که به مرور خواهم نوشت
یعنی این که اگر در شب قدر سرنوشت ما رقم خورد بقیه سال را باید چه کنیم دست بزاریم رو دست هم و بیکار بنشینیم مجال توبه کردن وجود ندارد به این که ما دیگه بیمه شدیم به راستی این دیداری سه روزه یا یک ماهه نیست؟