سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیمه البرز ظفراباد

روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد …

 یک روحانی او را دید و گفت :

حتما گناهی انجام داده‌ای.

یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.

یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.

یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند.

 یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت.

 یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.

یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پیدا کند..

 یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است.

 یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات بشکنه.

سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد…!!


ارسال شده در توسط بهلول.ظفراباد
یکی‌ از شعرای‌ مشهور فرانسه‌ (شارل‌ بودلر 1867-1821) گفته‌ است‌ که‌:
«سه‌ روز می‌توان‌ بدون‌ نان‌ به‌ سر برد، اما بدون‌ شعر هرگز، و کسانی‌ که‌ جز این‌ فکر کنند در اشتباهند.»
این‌ بیان‌ صورت‌ دیگری‌ از این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ انسان‌ بدون‌ فلسفه‌ هرگز نمی‌تواند زندگی‌ کند، یعنی‌ بدون‌ استدلال‌ و استنباط‌ و بدون‌ سؤال‌ نمی‌تواند انسان‌ واقعی‌ باشد و زندگی‌ انسانی‌ داشته‌ باشد. فلسفه‌ تقریباً مانند نفس‌ کشیدن‌ روحانی‌ و معنوی‌ است‌، فقدان‌ آن‌ موجب‌ از بین‌ رفتن‌ حیات‌ معنوی‌ انسان‌ می‌گردد. این‌ امر بسیار مهم‌ به‌ نام‌ فلسفه‌ چیست‌؟ در پاسخ‌ به‌ این‌ سؤال‌، ما از تعاریف‌ متداول‌ و قالبی‌ فلسفه‌ که‌ تقریباً طبق‌ عادت‌ مطرح‌ و طبق‌ عادت‌ فهمیده‌ می‌شود، صرف‌نظر می‌نماییم‌ و می‌گوییم‌ فلسفه‌ حاصل‌ تجربه‌ انسان‌ به‌ مجهولات‌ و نادانیهای‌ خود بوده‌ و تمایلی‌ برای‌ رفع‌ آنهاست‌، یا به‌ عبارتی‌ دیگر، فلسفه‌ تلاشی‌ است‌ برای‌ رفع‌ نادانی‌ و تبدیل‌ آن‌ به‌ دانایی‌ در ساحتی‌ که‌ تنها راه‌ حل‌ موجود، استدلال‌ و تعقّل‌ می‌باشد و امکان‌ آزمایش‌ و تجربه‌ مستقیم‌ وجود ندارد. این‌ خصیصه‌ی‌ انسانی‌ یعنی‌ میل‌ به‌ دانستن‌ و علاقه‌ به‌ رفع‌ جهل‌، به‌ صورت‌ سؤال‌ کردن‌ ظاهر می‌گردد تا به‌ رفع‌ جهل‌ منجر گردد. این‌ سؤالات‌ در دو قلمرو کاملاً مشخص‌ مطرح‌ می‌شوند:
1- در قلمرو امور تجربی‌، سؤالات‌ و پاسخهای‌ فراهم‌ شده‌ منجر به‌ پیدایش‌ علم‌ به‌ معنی‌ اخصّ می‌گردد.
2- در قلمرو ماوراء تجربه‌ که‌ مستلزم‌ استدلال‌ و استنباط‌ و استنتاج‌ عقلی‌ است‌، پرسشها و پاسخهای‌ استدلالی‌ به‌ پیدایش‌ فلسفه‌ منتهی‌ می‌شوند، بنابراین‌ به‌ بیان‌ کاملاً روشن‌ می‌توانیم‌ بگوییم‌ فلسفه‌ عبارت‌ از مجموعه‌ سؤالها و جوابهای‌ استدلالی‌ هر کسی‌ است‌ که‌ مجموعاً فلسفه‌ او را می‌سازند. بدین‌ ترتیب‌، هر انسانی‌ و هر قومی‌، در هر مرحله‌ای‌ از حیات‌ خود فلسفه‌ای‌ دارند و این‌ فلسفه‌ با هر واقعه‌ و با هر پدیداری‌ حاضر می‌باشد، به‌ عبارت‌ دیگر هر رفتار انسانی‌ با خود جهت‌ و دلیل‌ آن‌ را نیز دارد، مانند فلسفه‌ ازدواج‌، فلسفه‌ تحصیل‌، فلسفه‌ دروغ‌ گفتن‌ و بالاخره‌ فلسفه‌ زندگی‌. به‌ هر حال‌، دلایل‌ هر کس‌ درباره‌ی‌ اعمالی‌ که‌ انجام‌ می‌دهد، مجموعاً فلسفه‌ اعمال‌ او را می‌سازند

ارسال شده در توسط بهلول.ظفراباد